این هفته می تواند نقطه عطفی در تلاش تقریباً یک دهه ای برای تحقق بخشیدن به استاندارد جدید خانه هوشمند باشد.
هنگامی که پوشش اینترنت اشیا شروع شد، همه از اینکه قدرت تلفن های هوشمند را به دست آوردند و آنها را به دستگاه های روزمره متصل کردند به عنوان منبع کنترل از راه دور (به عنوان مثال رسانه های WeMo) یا به عنوان راهی برای دستیابی به اطلاعات روزمره دستگاه، هیجان زده شدند(مانند ترموستات های nest).
اما هرچه امیدوار بودیم خانه هوشمند به سرعت گسترش یابد چنین نشد. دستگاه ها هنوز به تلفن ها، ادغام های شخص ثالث، مشارکت های فردی و شرکت هایی که از کدام دستگاه پشتیبانی می کنند وابسته اند.
محصولات بسیار گران قیمت هستند، کاربران گیج می شوند و رخنه امنیتی گاهی اتفاق میفتد.
در نتیجه، افراد نسبت به خانه هوشمند احتیاط می کنند یا در برخی موارد، به طور فعال از آنها دور می شوند.
من مدتهاست که وضعیت خانه هوشمند را فقدان استاندارد می دانم.
چهارشنبه، ممکن است آرزوی من برآورده شود.
اپل، آمازون و گوگل همگی اعلام كردند كه از استاندارد جدید خانه هوشمند با نام Connected Home over IP یا CHIP پشتیبانی می كنند. بنابراین دقیقاً به چه معنی است؟
صادقانه بگویم، تقریباً 48 ساعت پس از اعلام این بمب خبری، من هنوز مطمئن نیستم که این به چه معنی است.
اما می توانم حدس های خوبی بزنم و می دانم چه سؤالاتی را خواهم پرسید.
بر اساس آنچه من می دانم، معتقدم این امر هم برای مصرف کنندگان و هم برای توسعه دهندگان خوب خواهد بود.
همچنین معتقدم که لایه جدیدی در IOT “انباشته” تبدیل می شود، که در آن شرکت ها باید تلاش های خود را انجام دهند تا خود را از رقابت متمایز کنند.
استاندارد CHIP تحت اتحاد Zigbee توسعه داده می شود.
در حالی که هیچ کس وعده نمی دهد که محصولات خانه هوشمند فعلی شما با استاندارد جدید خانه هوشمند به صورت برگشتی کار کند، افرادی که من با آنها صحبت کردم در سازمان های مختلفی که تشکیل می دهند درگیر هستند.
اتحاد معتقد است كه بیشتر مراكز منتشر شده در طی دو یا سه سال گذشته كه دارای رادیو BLE ، Zigbee یا Thread هستند، قادر به تبدیل به CHIP هستند.
هدف ایجاد پروتکل IP خنثی رادیویی است که مجموعه ای از طرح های از پیش تعریف شده برای دستگاه های متصل را دارد.
این طرح به دستگاه ها اجازه می دهد تا درک کنند که چه اشیایی را که “با آنها” صحبت می کنند و چه چیزهایی می توانند انجام دهند.
بنابراین اگر این ترموستات باشد ، خنک کننده / دما / فن و سایر داده های مناسب را به اشتراک خواهد گذاشت و یک روش مشترک برای نحوه روشن و خاموش و حرکت دما به بالا یا پایین ترموستات دارد.
نتیجه راهی خواهد بود که شرکت ها بتوانند داده های مربوط به دستگاه ها را به اشتراک بگذارند و در لایه برنامه با یکدیگر همکاری کنند.
یکی دیگر از سازمان های استاندارد ، بنیاد اتصال باز ، سالهاست که تلاش می کند این کار را انجام دهد. آنچه در مورد CHIP متفاوت است این است که شامل بزرگترین شرکت های خانه های هوشمند مانند سامسونگ (SmartThings) ، Resideo (Honeywell) ، IKEA ، Signify Philips Hue ، سامفری و لگراند می شود.
آیا برای ساختن این استاندارد ابزار کافی موجود است؟ من فکر می کنم همه به این سوال فکر می کنند زیرا آنها می فهمند که اگر می خواهند یک تجارت واقعی در اطراف خانه هوشمند ایجاد کنند که فراتر از اتوماسیون منزل باشد ، باید ابتدا زیرساخت ها را بسازند.
طرح، لایه زیرساختی است.
جایزه اینجا برای خانه هوشمند نیست. جایزه در اینجا، ساخت لوله کشی دیجیتال برای عصری است که بیشتر دستگاه های مصرف کننده به آن متصل هستند.
اگر لوله کشی نداریم، نمی توانیم لامپهایی را که با حسگرهای حرکتی کار می کنند، بسازیم و همچنین نمی توانیم دستگاههای ردیاب خواب ایجاد کنیم که اطلاعات را با اتومبیل های شما به اشتراک می گذارند تا مانع رانندگی در هنگام خستگی شود.
استانداردی مانند CHIP می تواند معادل HTML برای تغییر عملکردهای یک محصول در دنیای واقعی به دنیای دیجیتال باشد.
این اتفاق ممکن است با ترموستات و لامپ های روشنایی شروع شود، اما اگر به طور گسترده ای در خانه پذیرفته شود ، محصولاتی مانند دستگاه های پزشکی ، لوازم خانگی و حتی اتومبیل می خواهند با آن کار کنند. جای تعجبی نیست که شرکتهای بزرگ بخواهند این اتفاق بیفتد.
آینده خانه هوشمند همه چیز در جمع آوری داده هایی است که دستگاههای ما در قالب قرار می گیرند و می توان از آنها به روشهایی استفاده کرد که به افراد کمک کند عملکرد بهتری داشته باشند ، پایداری را بهبود بخشیده و بارورتر شوند.
یا حداقل این امید من است هیچ استانداردی با استفاده از مدلهای تجاری که معماران آنها متعهد نیستند که مردم بتوانند بیشتر هزینه کنند ، برای تقویت خط مشی یک شرکت است.
اما به اندازه کافی در مورد ترسهای من از سرمایه داری بی رویه و اینکه چگونه می تواند اینترنت اشیاء را در قلمرو “آینه سیاه” سوق دهد ، کافی است.
برگردیم به CHIP. با چنین هدفی بلندپروازانه و این واقعیت که بسیاری از فناوری های زیرین که زیر آن قرار گرفته است ، ساخته شده است ، فکر می کنم شانس خوبی برای پیشروی دارد.
اما سیاست هایی درگیر خواهد شد و برندگان و بازنده های مختلف با برپا شدن قطعات در نظر گرفته می شوند. در کوتاه مدت ، ما به احتمال زیاد شاهد مشکلاتی خواهیم بود زیرا شرکت ها ادغام های موجود را برچیده و متوجه می شوند که برخی از دستگاه ها نمی توانند از CHIP پشتیبانی کنند.
مصرف کنندگان در این مرحله در مورد وسایلی که می خواهند از آنها استفاده کنند فکر خواهند کرد و دیگر نیازی به نگرانی نخواهند داشت اگر به عنوان مثال ، درگاه آنها با مارک مورد نظر خود از لامپ ها کار کند.
توسعه دهندگان در کوتاه مدت و میان مدت خوشحال خواهند شد. در دراز مدت اگر خلاق باشند موفق می شوند.
هم اکنون توسعه دهندگان قادر خواهند بود نرم افزارهایی را برای دستگاه های متصل بسازند و احتمالاً نرم افزارهای خود را با همه چیز کار کنند ، که باعث می شود زندگی آنها در هنگام تفکر در مورد ویژگی های جدید و همچنین پشتیبانی و نگهداری از آنها راحت تر شود.
و جالب اینجا است در دراز مدت ، توسعه دهندگان برای ایجاد رابط های بهتر کاربر ، نرم افزاری طراحی می کنند که می تواند داده ها را از منابع مختلف بیرون بکشد و خدمات جدیدی را بر اساس الگوریتم ها ایجاد کند ، باید در بلند مدت ظاهر شود.
بنابراین توسعه دهندگان با چشم اندازهای بزرگ و ایده های جدید در این دنیا سود خواهند برد، اما آنها نیز مجبورند با گوگل ، آمازون ، اپل و سایر نام های بزرگ به عنوان مسئول مبارزه کنند.
در اصل ، نوآوری از کشف راه هایی برای دستیابی به تجهیزات برای دستیابی به ابزارهای واقعی برای استفاده از چنین ابزارهایی برای بهبود زندگی افراد، حرکت کرده است.
اتفاق زیادی می افتد که با CHIP رخ می دهد. اما برای ارزیابی واقعی استاندارد و احتمال موفقیت آن ، درک این نکته ضروری است که اگر موفق شود ، راهی برای برقراری ارتباط دستگاه ها در خانه هوشمند نخواهد بود، بلکه راهی برای ایجاد زیرساخت هایی خواهد بود که زیربنای خدمات نسل بعدی باشد.